دلم بر آتش هجران از حکیم نزاری قهستانی غزل 872

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

دلم بر آتش هجران بسوخت آه دلم

1 دلم بر آتش هجران بسوخت آه دلم گرت دلیست مکن قصدِ بی گناه دلم

2 تنم شده ست چو کاهی به زیر کوه غمت که پشت پای زده کوه را چو کاه دلم

3 به هرزه در غم بیهوده می کشد خود را نکرده عاقبت کار خود نگاه دلم

4 معلق است به مویی زمانه را گردن از آن رسن که فرو می برد به چاه دلم

5 چو رنگِ زلفِ تو دارد ارادتش بپذیر که خانه کرد در این آرزو سیاه دلم

6 گرفت در خم زلفت قرار و نگرفته ست ازین نکوتر هم پشت و هم پناه دلم

7 بیا که کارد به مغزم رسید و کار به جان بپرس اگر نه چنین است هان گواه دلم

8 نزارتر ز نزاری طمع مدار تنم شکسته تر ز سر زلف خود مخواه دلم

عکس نوشته
کامنت
comment