-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم به دامِ تمنّایِ عشق چند افتد شکالِ پایِ من از عقل ناپسند افتد
2 گناهِ دیدۀ شوخ است این که هر ساعت دلم چو صیدِ زبون در خمِ کمند افتد
3 چه خوش بنازم اگر دامنِ وصالِ فلان به کام در کفِ چون من نیازمند افتد
4 چه سرو خوانمت آخر کدام نی شکری بدین حلاوت ممکن بود که قند افتد
5 اگر به باغ درآیی ز رشکِ قامتِ تو چو بید ولوله بر عرعرِ بلند افتد
6 اگر مرا بکشند از محبّتِ تو چه باک محال باشد اگر عشق بی گزند افتد
7 نزاریا به زه آور کمانِ آه و بنال چنان که تیرِ فغانت به بیرجند افتد