- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دست هجر تو دل تنگم به جان رسید بس تیر غم که بر دل و جان جهان رسید
2 من ناتوان و بی دل و تو پادشاه حسن واجب بود به غور دل ناتوان رسید
3 بار دگر به دولت وصلت اگر رسم گویم غم فراق ولی کی توان رسید
4 فریاد من برس که ز دست فراق تو فریادم از زمین همه بر آسمان رسید
5 چندان ز هجر روی تو آبم ز چشم رفت کز فرق ما گذشت و سر فرقدان رسید
6 تیغ جفای خلق و خدنگ فراق تو از دل گذشت مطلق و بر استخوان رسید
7 دل بیش از این تحمّل هجران نمی کنم جان جهان ز دست فراقت به جان رسید