دلم خرید غم و جان فشاند در قدمش از مجد همگر غزل 53

مجد همگر

آثار مجد همگر

مجد همگر

دلم خرید غم و جان فشاند در قدمش

1 دلم خرید غم و جان فشاند در قدمش گرش دمی نخورد غم شود گسسته دمش

2 غمش ز خوردن خون دل من آمد سیر دلم هنوز به سیری نمی رسد ز غمش

3 شکست قلب دلم نادرست پیمانش خمیده کرد مرا پشت زلف پرزخمش

4 دلم به قهر و ستم رام گشت و بسته از آنک ز لطف خوشتر قهر و ز عدل به ستمش

5 هزار ناوک مژگان رسید بر دل ازاو وزان همه نه گزندش رسید و نه المش

6 اگر به بام برآید برد نمازش ماه وگر به بتکده آید شمن شود صنمش

7 نمی شود قدمش رنجه سوی من ای کاش به نامه از پی من رنجه داشتی قلمش

8 سرشک من ز سپاهان رود به دجله به سر اگر ز پارس بخواند خلیفه عجمش

9 کبوتری که برد رقعه غمم بر او پرش بسوزد از تاب حرمت حرمش

عکس نوشته
کامنت
comment