مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، از سلمان ساوجی غزل 35

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است

1 مرا ز هر دوجهان، حضرت تو، مقصود است که حضرتت به حقیقت، مقام محمود است

2 دریچه نظر و رهگذار خاطر من جز از خیال تو، بر هرچه هست، مسدود است

3 اگر ز دل غرض توست صبر، معدوم است وگر مراد تو از من وفاست، موجودست

4 صبا ز رهگذر کوی توست، غالیه سا بس است باد صبا را، اگر همین سود ست

5 به چهره، خاک درت را نمی‌دهم زحمت از آنکه چهره به خوناب دیده، پالودست

6 پناه بر دل من، به سایه زلفت چه سایه‌ایست که بر آفتاب ممدود است؟

7 به بندگی، از ازل، با تو بسته‌ام عهدی چگونه ترک کنم عادتی که معهود است؟

8 ز شوق بزم تو در دیده و دل سلمان مدام، اشک صراحی و ناله عودست

عکس نوشته
کامنت
comment