-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با دو چشمت عشق بازی می کنم با دو زلفت سرفرازی می کنم
2 گفته بودم ترک جانبازی کنم چون توانم کرد بازی می کنم
3 روز و شب در بوته ی هجران تو ز آتش دل جان گدازی می کنم
4 در خم محراب ابرویت ز چشم خرقه ی دل را نمازی می کنم
5 هندوی زلف تو گشتم دلبرا گفت آری ترکتازی می کنم
6 در غم عشق تو هر شب تا سحر درد دل را چاره سازی می کنم
7 زاهدا آخر چرا منعم کنی نیست کفری عشق بازی می کنم