- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قراری کرده ام با خود که چون در پیش بار افتم به خاک پای او بی خود بغلطم بی قرار افتم
2 مرا گویند چون بینی ز دورش بی خبر افتی دو چشمم چار شد. تا کی به آن مهوش دچار افتم
3 بدان سودا که از باغ جمال او برم بونی چو زلفش گاه در گلشن گهی در لاله زار افتم
4 سرو جان گرامی چون ندارد پیش او قربی چو اینها پیش او ریزم ز رویش شرمسار افتم
5 به ناوکهای صید افکن خوشا آن غمزه و مژگان که هر یک در شکار افتند و من هم در شکار افتم
6 سماع تو کجا ماند به حالات من ای صوفی که تو قصدأ به رقص آنی و من بی اختیار افتم
7 به ذکر و فکر اگر افتی کمال آنگه تو و خلوت مرا بگذار تا در فکر روی آن نگار افتم