دعوی عشق میکنم کذب شده از آشفتهٔ شیرازی غزل 894

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

دعوی عشق میکنم کذب شده دعای من

1 دعوی عشق میکنم کذب شده دعای من رفتی و مانده ام بجا وای من و وفای من

2 تنگ شده است عیش دل بیگل گلستان دل رفت بهار و شد خزان تا چه کند خدای من

3 چون جرسم بغلغله طی نشده چه مرحله باد صبا بقافله خیز و ببر دعای من

4 مردم دیده خون شوی وز نظرم برون شوی تا نه کنی به پیش کس فاش تو ماجرای من

5 آه سحرگهی بود محرم ماه خرگهی نامه دل باو رسان قاصد بادپای من

6 دم زنوا فروهلد برقش از درون جهد گر بشبی در انجمن نی شنود نوای من

7 در غم عاشقی زدل خواست گواه مدعی چهره و اشک و آه من شاهد مدعای من

8 وه که خلیل کی کند بابت بتکده چنین کان بت پارسی کند با دل پارسای من

9 آشفته جز از علی بیم و امید خود نبر کاز تو بود بهر دو سر خوف من و رجای من

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر