- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا ز عشق تو صد گونه محنت و المست هزار محنت و با محنتی هزار غمست
2 اگر چه با من مسکین بسی جفا کردی زیاده ساز جفا را، که این هنوز کمست
3 تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار بیا، که یک دو سه روزی حیات مغتنمست
4 بیا و بر سر بیمار خود دمی بنشین مرو، که آنچه تمنای تست دم بدمست
5 کرم نمودی و بر جان من جفا کردی ز جانب تو مرا هر چه میرسد کرمست
6 بزیر پای تو افتاد و خاک شد عاشق اگر چه خاک شد، اما هنوز در قدمست
7 هلالی از سر کویت وداع کرد و برفت تو زنده باش، که او را عزیمت عدمست