مرا در عشق جز درد دلی از جهان ملک خاتون غزل 331

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

مرا در عشق جز درد دلی نیست

1 مرا در عشق جز درد دلی نیست چو از وصل نگارم حاصلی نیست

2 اگر پیش تو آسانست جانا مرا چون روز هجران مشکلی نیست

3 بجز مهرت نمی ورزیم کاری بجز کوی تو ما را منزلی نیست

4 مرا گویند دل دادی تو بر باد فدا بادا تو را غیر از دلی نیست

5 مجوی از ورطه ی عشقش خلاصی که بحر عشق او را ساحلی نیست

6 شدم دیوانه از زنجیر زلفش وزین سودا به عالم عاقلی نیست

7 صبا از من پیامی نزد دلدار رسان چون جز تو ما را حاملی نیست

8 دل از من بستد و در دیگری بست چو می بینم چو شخصم غافلی نیست

9 تو دلبر در جهان جان جهانی جهان را بی تو خود جان و دلی نیست

عکس نوشته
کامنت
comment