- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کارم از دست شد و دل ز غمت زار افتاد فکر دل کن، که مرا دست و دل از کار افتاد
2 بهتر آنست که چون گل نشوی همدم خار چند روزی که گل حسن تو بی خار افتاد
3 میرود خون دل از دیده، ولی دل چه کند؟ که مرا این همه از دیده خونبار افتاد
4 تا ابد پشت بدیوار سلامت ننهد دردمندی که در آن سایه دیوار افتاد
5 گر براه غمت افتاد هلالی غم نیست در ره عشق ازین واقعه بسیار افتاد