کارم از دست شد و دل ز غمت از هلالی جغتایی غزل 96

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

کارم از دست شد و دل ز غمت زار افتاد

1 کارم از دست شد و دل ز غمت زار افتاد فکر دل کن، که مرا دست و دل از کار افتاد

2 بهتر آنست که چون گل نشوی همدم خار چند روزی که گل حسن تو بی خار افتاد

3 میرود خون دل از دیده، ولی دل چه کند؟ که مرا این همه از دیده خونبار افتاد

4 تا ابد پشت بدیوار سلامت ننهد دردمندی که در آن سایه دیوار افتاد

5 گر براه غمت افتاد هلالی غم نیست در ره عشق ازین واقعه بسیار افتاد

عکس نوشته
کامنت
comment