1 درتو نگرم دو دیده ام گیرد آب ور با تو نشینم جگرم گیرد تاب
2 ور دور شوم ز تو شود دیده پرآب مانا که تو آفتابی ای عالمتاب
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دلا منال به درد از غراب گرد نعیب که روز هجر نعیب از غراب نیست غریب
2 زیار نال و رقیبش که سوز و ناله من ز جور یار و رقیب است نز غراب و نعیب
1 هر شب چو ز هجر تو دل تنگ بنالد از سوز دلم سنگ به فرسنگ بنالد
2 هر صبحدم از درد فراق تو بنالم زانگونه که در وقت سحر چنگ بنالد
1 ای تو به جاه خسرو صاحب نشان شده در ملک شاه خسرو و صاحب قران شده
2 ای آفتاب سایه فکن کز ظهور تست در سایه تو ذره صفت خور نهان شده
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به