- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر در درج قفل زدم یک چندی عاقبت داد گشادش بت شکر خندی
2 سخت از ذوق گرفتاری من میکوشد دست و بازوی کمندافکن وحشی بندی
3 لطف ممتاز کن آماده که آمد بر در بینیاز از تو جهانی به تو حاجتمندی
4 تا به نزدیکترین وعدهٔ وصلت برسم از خدا میطلبم عمر ابد پیوندی
5 اگر از مادر دوران همه یوسف زاید ننشیند چو تو بر دامن او فرزندی
6 مژدهای درد که در دام تو افتاد آخر نامفید به دوائی بالم خورسندی
7 درام از مرغ شبآویز دلی نالانتر من که دارم ز دل آویز کمندی بندی
8 دگر امشب چه نظر دیده ندانم که به من میکند لطف ولی لطف غضب مانندی
9 بهر نادیدن آن رو گه و بیگه ناصح میدهد بندم و آن گه چه مؤثر پندی
10 هست دشنام پیاپی ز لب شیرینش شربتی غیر مکرر ز مکرر قندی
11 محتشم عشوهٔ طاقت شکن ساقی بزم اگر اینست دگر میشکنم سوگندی