- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک قطره خون، ز تیغ بتان وام کرده ام؛ در سینه جای داده دلش نام کرده ام!
2 رشکم کشد، که میشنوم صبح از رقیب درد دلی که شب بتو پیغام کرده ام
3 صیاد اگر ز رحم مرا کشته، دور نیست؛ تأثیر ناله یی است که در دام کرده ام!
4 تو در کمین صید دل من نشسته یی من در گمان، که بلکه تو را رام کرده ام!
5 روزم سیاه تر شده از رشک غیر و، من خوشدل که صبح، هجر تو را شام کرده ام