می‌شناسم چشم او را، طرفه از سلیم تهرانی غزل 129

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

می‌شناسم چشم او را، طرفه مست کافری‌ست

1 می‌شناسم چشم او را، طرفه مست کافری‌ست دیده‌ام مژگان شوخش را، عجب تیرآوری‌ست

2 قوت بازوی غم را بین کزو عاجز شده‌ست می که هر برگی ز تاکش پنجهٔ زورآوری‌ست

3 از تهیدستی به مقصد ره نیابد ناله‌ام نخل چون بی‌برگ شد، هر شاخ تیر بی‌پری‌ست

4 از پریشانی چه پروا آن سعادت‌پیشه را کز هنرمندی هر انگشتش به کف شاخ زری‌ست

5 یک سر مو حق نداری در وجود خود سلیم هرچه از اسباب هستی داری، آن از دیگری‌ست

عکس نوشته
کامنت
comment