- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حاجبت رگ ز دست دانستم از چه معنی از آنکه محرورست
2 رگ زند هرکه او بود محرور عذر عذرت مخواه معذورست
3 خیری خانه گر خراب شدست غم مخور تابحانه معمورست
4 من ز خیری به تابخانه شوم که نه من لنگم و نه ره دورست