-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن لب شیرین چو جام بوسیدم و باز آمدم تنگ شکر بسته و از هند و اهواز آمدم
2 بیحضور دوست عاشق چون زید در بوستان در بهشتم خواند زاهد رفتم و باز آمدم
3 بال و پر بشکسته بودم لیکن از رخنه قفس گلستانی دیدم و لابد به پرواز آمدم
4 تاختی زد از مژه بر پرده دل شاهدی لاجرم چون چنگ در مجلس به آواز آمدم
5 بیسماع چنگ و باده مست و میرقصم ز وجد بیتو ای مطرب به ساز و نی نوا ساز آمدم
6 نام تو بردم به محفل سوختم خود را چو شمع تا چرا در راز عشق دوست غماز آمدم
7 تار گیسو و بناگوش تو دارم زیبدم گویم ار موسی صفت از بهر اعجاز آمدم
8 همچو منصورم بدار امتحان کردی و من در میان کشتگان تو سرافراز آمدم
9 با سر زلفت چو بد آشفته همزاد از ازل با پریشانی از آن همدوش از آغاز آمدم
10 ای امام هشتمین نشناخته پا را ز سر تا ببوسم درگهت از ملک شیراز آمدم