- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امشبم کشت غمت، عشرت فردای تو خوش کار خود کرد به من غمِ دل، غم های تو خوش
2 گر چنین غمزه کند کاوش دل، ممکن نیست که شود خاطرم از شغل تماشای تو خوش
3 فرصتم نیست که در پای تو جان افشانم بس که می آیدم از دیدن بالای تو خوش
4 دیدم از زلفِ شکن در شکن و چین در چین همه جا خاص تو ای دل، بنشین، جای تو خوش
5 مصر گلشن ز تو ای یوسف کنعان خوش بوست شب یعقوب تو خوش، روز زلیخای تو خوش
6 سحر و معجز صفت چند عطا کردهٔ توست هم دل سامری و هم دل زیبای تو خوش
7 دل عرفی خبر از ناخوشیش نیست که نیست پایدار تو خوش و پای تمنای تو خوش