دل به دست و پای کوبان از از عرفی شیرازی غزل 447

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

دل به دست و پای کوبان از حرم بگریختم

1 دل به دست و پای کوبان از حرم بگریختم وین سیه قندیل را از خاک دیر آویختم

2 توتیای دیدهٔ توفیق، یعنی خاک دیر بر سر دل تهنیت گویان به مژگان می بیختم

3 راهب دیر و صنم مست سماع ماتمند تا به شیون نغمهٔ ناقوس را آویختم

4 گوهری کز وی بیابد دیدهٔ معنی صفا در جهان پیدا نشد، هر چند خاکش بیختم

5 مایهٔ دیریم، عرفی، عشوه ای در کعبه هم مدتی پارنج ها از پرده می انگیختم

عکس نوشته
کامنت
comment