- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترا نادیده مهرت بر گرفتم به خود سر با تو کاری در گرفتم
2 مرا از وصلِ تو خیری نصیب است به فالِ فرّخ این اختر گرفتم
3 دعا گفتم، زمین بوسیدم اوّل به یادت هر کجا ساغر گرفتم
4 به بویِ نافۀ زلفت صبا را قدم از دیده در گوهر گرفتم
5 ز آتش خانۀ سودایِ عشقت تنورِ سینه در اخگر گرفتم
6 ازین پیش ار خطایی کردم آن رفت به پیمانِ تو عهد از سر گرفتم
7 سر از کویت نخواهم برد دانم که این عشق از سرِ دیگر گرفتم
8 مرا تا از سر این سودا در آید دل از جانِ نزاری برگرفتم