ای از صباح رویت روشن شب از نشاط اصفهانی غزل 187

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

ای از صباح رویت روشن شب امیدم

1 ای از صباح رویت روشن شب امیدم زلف تو شام قدرم روی تو صبح عیدم

2 گلشن شد از هوایت ویرانه ی وجودم روشن شد از لقایت کاشانه ی امیدم

3 باد بهار امروز پیغام یار دارد با شاخ گل سحرگه میگفت و می شنیدم

4 از باغ لاله خیزد وز ابر ژاله ریزد ساقی بریز آبی در ساغر از نبیدم

5 یاروی دوست دیدم یا کوی او در این شهر از هر طرف گذشتم در هر کجا رسیدم

6 چون نیک بر جفایش دیدم کرامتی بود سد شکر کارمیدم از هر چه می رمیدم

7 از قول دشمنانم نه سود و نه زیانم مقبول دوستانم گر نیک و گر پلیدم

8 امشب خراب و مستم گویم هر آنچه هستم هم سبحه بر گسستم هم خرقه بردریدم

9 من نیستم بجز دوست، او مغز بود و من پوست ساقی بیار جامی تا گویم آنچه دیدم

10 بر خویشتن چو بینم نومید می نشینم بازار عنایت شاه دل میدهد نویدم

عکس نوشته
کامنت
comment