- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من ز مهرت هر سحر کز سوز دل دم میزنم آتش جان در تو و خشک دو عالم میزنم
2 ای بت سنگیندل آخر سستپیمانی مکن با من مسکین که لاف عشق محکم میزنم
3 گر نمیبینم خیالت ساعتی در پیش خود خان و مانِ دیده را از گریه بر هم میزنم
4 آه جانم میکند راز دلم هر لحظه فاش من بدین گونه گناهش نیز هردم میزنم
5 تا در آن حضرت غبار ره نیاید هر زمان بر درت پیوسته آب از چشم زمزم میزنم
6 من بر آن خاک دراز شوق دهان او کمال آن سلیمانم که لاف از تخت و خاتم میزنم