شنیدم که از حکیم نزاری قهستانی دستورنامه 27

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

شنیدم که فرمان دهان عراق

1 شنیدم که فرمان دهان عراق به هر گه که افتاد صبوح اتّفاق

2 به رسم سخاوت به قدر یار کنند از کم و بیش چیزی نثار

3 ولی دیر دیر افتد این اتّفاق چنین است آئین اهل عراق

4 بزرگانه می خورد رسمی نکوست به جایی که معهود و آئین و خوست

5 به شرطی که در هوشیاری بود نه در عینِ بی اختیاری بود

6 ز بس شوق چون میزبانی کنند جوانان ما جان فشانی کنند

7 از آن می که مستانِ ما می خورند مقیمان بالا به رشک اندرند

8 نه آن می که هشیاریش در پی است از آن می که مستی او بی می است

9 که نه می همه مفسدان می خورند خورند اهلِ معنی و جان پرورند

عکس نوشته
کامنت
comment