- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شنیدم که سگ سیرتی از گزند خیو بر رخ حق پرستی فکند
2 چوگل برشکفت و غنیمت شناخت مگر شبنمی زیب گلبرگ ساخت
3 کف دست بر روی زیبا رساند خیو را بر اطراف سیما رساند
4 پس آنگه، جبین بر زمین سود، مرد به شکرانهٔ مرحمت سجده کرد
5 بگفتا کزین مؤمن آب دهن بود غازهٔ روی ایمان من
6 امید من این است روزشمار کزین، آبرو بخشدم کردگار