-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شنیدم شبی در کتب خانهٔ من به پروانه می گفت کرم کتابی
2 به اوراق سینا نشیمن گرفتم بسی دیدم از نسخهٔ فاریابی
3 نفهمیده ام حکمت زندگی را همان تیره روزم ز بی آفتابی
4 نکو گفت پروانهٔ نیم سوزی که این نکته را در کتابی نیابی
5 تپش می کند زنده تر زندگی را تپش می دهد بال و پر زندگی را