شنیدستم که بوتیمار مرغیست
1
شنیدستم که بوتیمار مرغیست
که هست از عشق آبش در درون غم
2
نشیند در کنار آب و گوید
که گر نوشم شود آب اندکی کم
3
بخل بدکنش را در زمانه
توگویی این صفت باشد مسلم
4
ز فرط حرص مال خویشتن را
همی بر خویشتن دارد محرم
5
به هرحال از برای غیر جاوید
ز هر سو سیم و زر آرد فراهم