1 از غم صدف دو دیده پر در دارم وز حادثه پوستین به گازر دارم
2 دردا که تهی دامنم از زر درست وز دست شکسته آستین پر دارم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 جمالت بر سر خوبی کلاهست بنامیزد نه رویست آن که ماهست
2 تویی کز زلف و رخ در عالم حسن ترا هم نیم شب هم چاشتگاهست
1 هر کرا با تو کار درگیرد بهره از روزگار برگیرد
2 به سخن لب ز هم چو بگشایی همه روی زمین شکر گیرد
1 دلبر هنوز ما را از خود نمیشمارد با او چه کرد شاید با او که گفت یارد
2 جانم فدای زلفش تا خون او بریزد عمرم هلاک چشمش تا گرد از او برآرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **