منم که پارهٔ غم در دهان از عرفی شیرازی غزل 509

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

منم که پارهٔ غم در دهان غم دارم

1 منم که پارهٔ غم در دهان غم دارم به زیر ناصیه صد داستان غم دارم

2 دلی که زخم پذیری کند نمی دانم وگر نه تیر نفس در کمان غم دارم

3 از آن به تیغ غم آیم که در دکانچهٔ عشق هزار قافله عشرت زیان غم دارم

4 چه شد که جان به غمت داده ام به گفتهٔ عشق اگر غمت بگریزد ضمان غم دارم

5 گر از بهشت شود معصیت عنان تابم هزار شکر که صد بوستان غم دارم

6 از آن دیار عدم شد مسخرم، عرفی که صد سپاه بلا در عنان غم دارم

عکس نوشته
کامنت
comment