جامی

جامی

جامی
جامی

من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را از جامی غزل 37

غزل 37 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را

1 من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را گوش کردن کی توانم قول نیک اندیش را

2 ناصحا سودای بدخویی چنین می داردم ورنه کس هرگز چنین رسوا نخواهد خویش را

3 رسم دلجویی ندارد یارب آن سلطان حسن یا نمی گوید کسی حال من درویش را

4 کیش پر تیر جفا دارد به کین بیدلان از کدام استاد سنگین دل گرفت این کیش را

5 درد تو بیش از حد و غم های تو از درد بیش با که گویم یارب این غمهای بیش از بیش را

6 دل فگار توست کار او میفکن با طبیب زانکه جز داغ تو نبود سودمند این ریش را

7 سینه جامی که شد ریش از تو نتوان نیش زد زانکه آه سوزناکش می گدازد نیش را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را

شاعر شعر من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را چه کسی است ؟

شاعر شعر من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را جامی می باشد.

شعر من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را چیست ؟

قالب شعر من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را غزل است

مضمون اصلی شعر من که جا کردم به دل آن کافر بدکیش را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر