ای چو جان در دل من جا کرده از جامی غزل 440

ای چو جان در دل من جا کرده

1 ای چو جان در دل من جا کرده عقل را عشق تو شیدا کرده

2 هر که امروز رخت دیده به نقد پشت بر نسیه فردا کرده

3 کی کند روی تماشا به بهشت هرکه روی تو تماشا کرده

4 بت تو را دیده و چون برهمنان پیش تو سجده تمنا کرده

5 عارضت کرده به خط غارت دین این چه رسم است که پیدا کرده

6 در پی وصل چو تو مشک خطی شهری از سر چو قلم پا کرده

7 تا کند فکر دهانت جامی عمر در فن معما کرده

عکس نوشته
کامنت
comment