- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
اینچنین شنیدهام که در زمان حضرت رسول اللّه شخصى بخدمت آن حضرت آمد و گفت یا رسول اللّه گناهى کردهام اگر توبه کنم خدایتعالى مرا میآمرزد؟ حضرت فرمود: بلى، چرا که خداوند عالمیان ستار العیوب است و غفار الذنوب. آن مرد گفت: یا رسول اللّه مشکل است این گناه که از من صادر شده خداى تعالى ببخشد. حضرت فرمود: خون کردهیى؟. گفت: نه! فرمود، پس گناه خود را بمن بگو!. آنمرد گفت: یا رسول اللّه من مردى میباشم نباش یعنى کفن دزدى میکنم، از آنجمله روزى دخترى از بزرگان عرب فوت شده بود دانستم که او را کفن خوش قماش خواهند کرد، شب رفتم که کفن او را باز کنم شیطان مرا فریب داد! یا رسول اللّه! هم کفن او را بیرون آوردم و هم با او جمع شدم و مهر بکارت او را بردم و در همان ساعت صدائى بگوشم خورد که اى فاسق فاجر من پاک بودم مرا پلید ساختى! خدایتعالى جزایت بدهد! حضرت چون این سخن را از آنمرد شنید گفت: دور شو اى ملعون! آنمرد از شهر بیرون شد و روى بصحرا نهاد و چهل روز و چهل شب میگریست و میزارید و میگفت: خداوند! همه کس بدرگاه تو پناه مىآورد و رسول تو مرا از درگاهت راند و بعد از چهل شبانه روز جبرئیل علیه السلام بآن حضرت نازل شد و گفت: خداوند تو را سلام میرساند و میفرماید: که ما تو را وسیلهى آمرزش معصیت عاصیان کردهییم، چرا این مرد را از درگاه ما ناامید کردهیى؟ او را دریاب که توبهى او قبول شد! و هم چنین هر کس بقصد توبه رو بدرگاه ما نهد البته گناه او را مىآمرزیم! اى گربه! من توبه کنم تا خدایتعالى مرا بیامرزد. گربه گفت: اى موش! حرفى شنیدهیى اما درست و تمام نشنیدهیى! موش گفت، اى شهریار بیان فرماى تا بشنوم و فرا گیرم. گربه گفت: ,