به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزتر از سعیدا غزل 471

سعیدا

سعیدا

سعیدا

به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزتر دارم

1 به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزتر دارم نه هر تخمی که کردم زیر خاک امید بردارم

2 مرا در راه تقدیر و قضا تسلیم باید بود که از او هر چه بینم دست بر بالای سر دارم

3 سراغ دل به غیر از موی او از کس نمی گیرم که ز این گم گشته،‌ زلف او خبر دارد خبر دارم

4 دلم آیینهٔ حق است من عکس جمال او چو با من او نظر دارد منش با او نظر دارم

5 سعیدا از رخ خورشید مانندش نمی ترسم ز زلف و کاکل و چشم سیاه او حذر دارم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر