- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از یاد برده ام روش مهر و کین خویش نسیان نشانده ام به یسار و یمین خویش
2 رفتم به بت شکستن و هنگام بازگشت با برهمن گذاشتم از ننگ دین خویش
3 دردا که رفت فرصت و دهقان طینتم هر دم گلی دمانده در آب و زمین خویش
4 نه بزم آسمان و یکی ذره در سماع دایم به کام دل نفشاند آستین خویش
5 خواهی که عیب های تو روشن شود تو را یک دم منافقانه نشین در کمین خویش
6 من بندهٔ شهادتم اینک نگاشتم هم بر مزار عرفی و هم در نگین خویش