از یاد برده ام روش مهر و از عرفی شیرازی غزل 401

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

از یاد برده ام روش مهر و کین خویش

1 از یاد برده ام روش مهر و کین خویش نسیان نشانده ام به یسار و یمین خویش

2 رفتم به بت شکستن و هنگام بازگشت با برهمن گذاشتم از ننگ دین خویش

3 دردا که رفت فرصت و دهقان طینتم هر دم گلی دمانده در آب و زمین خویش

4 نه بزم آسمان و یکی ذره در سماع دایم به کام دل نفشاند آستین خویش

5 خواهی که عیب های تو روشن شود تو را یک دم منافقانه نشین در کمین خویش

6 من بندهٔ شهادتم اینک نگاشتم هم بر مزار عرفی و هم در نگین خویش

عکس نوشته
کامنت
comment