- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با دل روشن در این ظلمتسرا افتادهام نور مهتابم که در ویرانهها افتادهام
2 سایه پرورد بهشتم از چه گشتم صید خاک ؟ تیرهبختی بین کجا بودم کجا افتادهام
3 جای در بستانسرای عشق میباید مرا عندلیبم از چه در ماتمسرا افتادهام
4 پایمال مردمم از نارساییهای بخت سبزهٔ بیطالعم در زیر پا افتادهام
5 خار ناچیزم مرا در بوستان مقدار نیست اشک بیقدرم ز چشم آشنا افتادهام
6 تا کجا راحت پذیرم یا کجا یابم قرار ؟ برگ خشکم در کف باد صبا افتادهام
7 بر من ای صاحبدلان رحمی که از غمهای عشق تا جدا افتادهام از دل جدا افتادهام
8 لب فرو بستم رهی بیروی گلچین و امیر در فراق همنوایان از نوا افتادهام