- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کردهای دارم سری؛ با کافری راه خدا گم کردهای دارم
2 به خوب و زشت چون آینه نبود راحت و رنجم به حیرانی ضمیر مدعا گم کردهای دارم
3 به خود از کوی بیهوشی چنان آهسته میآیم که پنداری در این ره جابهجا گم کردهای دارم
4 به غیر از سادهلوحی نیست گر جمعیت خاطر طمع از چرخ یعنی دست و پا گم کردهای دارم
5 به جای اشک جویا ریخت مشک تر به دامانم دل در کوچهٔ زلف دو تا گم کردهای دارم