1 دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید هر کس گلابی از گل و او دامنی کشید
2 از داغ های سینه، فغان شکستگان هردم چو بانگ نی سری از روزنی کشید
3 در راه شوق، بار تعلق وبال توست عیسی شنیده ای که چه از سوزنی کشید
4 از کشتگان لاله، چمن بوی خون گرفت زان توسن بنفشه سر و گردنی کشید
5 ضعفم سلیم از طلب کام بازداشت مور شکسته، پای ز هر خرمنی کشید