دلی سرگرم شوق از جلوه از مشتاق اصفهانی غزل 221

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

دلی سرگرم شوق از جلوه مستانه‌ای دارم

1 دلی سرگرم شوق از جلوه مستانه‌ای دارم ز شمع قامتی آتش بجان پروانه‌ای دارم

2 خراب‌آباد عالم را منم آن جعد سرگشته که هر روز آشیان در گوشه ویرانه‌ای دارم

3 چه کوشم از پی روزی به من خواهد رسید آخر ز هر خرمن که قسمت خوشه‌ای یا دانه‌ای دارم

4 نه بینی کامل ار عشقم مکن یکباره انگارم ازین می گر ندارم شیشه پیمانه‌ای دارم

5 بپایان قصه زلفت به این عمر آیدم حاشا که بس کوته‌شبی دور و دراز افسانه‌ای دارم

6 نشاط‌انگیز طبعم شد مگر بوی می وصلی که امشب چون صراحی گریه مستانه‌ای دارم

7 کشی زلف از کفم چند و دهی در دست مشاطه نه آخر از دل صد چاک من هم شانه‌ای دارم

8 نیم بی‌خانمان مشتاق کز دل بر سر کویش ز هر ویرانه بس ویرانه‌تر ویرانه‌ای دارم

عکس نوشته
کامنت
comment