دلی از فیض یاد عارضش رشک از جویای تبریزی غزل 840

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم

1 دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم قفس را می کند گلدام، طاؤسی که من دارم

2 به رنگ شمع فانوسی که افروزند در محفل ز فیض نور معنی خلوتی در انجمن دارم

3 کسی چون من نباشد سیر چشم نعمت دنیا جواهر سرمه ای در دیده از خاک وطن دارم

4 چو از شاخ زبان برخاست عالمگیر می گردد من از هر جنبش لب شهپر مرغ سخن دارم

5 ز نور فیض همچون کسوت فانوس لبریز است بحمدالله بجای خود ترا در پیرهن دارم

6 بلغزید از صفای چهره اش پای دلم جویا نشان یوسف خود را در آن چاه ذقن دارم

عکس نوشته
کامنت
comment