- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم قفس را می کند گلدام، طاؤسی که من دارم
2 به رنگ شمع فانوسی که افروزند در محفل ز فیض نور معنی خلوتی در انجمن دارم
3 کسی چون من نباشد سیر چشم نعمت دنیا جواهر سرمه ای در دیده از خاک وطن دارم
4 چو از شاخ زبان برخاست عالمگیر می گردد من از هر جنبش لب شهپر مرغ سخن دارم
5 ز نور فیض همچون کسوت فانوس لبریز است بحمدالله بجای خود ترا در پیرهن دارم
6 بلغزید از صفای چهره اش پای دلم جویا نشان یوسف خود را در آن چاه ذقن دارم