1 مرا رخسار مه رویی پسندست که از زلفش مرا بویی پسندست
2 به ما باری نمی آید ز بد نیک تو را گر گفت بدگویی پسندست
3 بگفتم زلف او گیرم فرادست خطا گفتم مرا بویی پسندست
4 نه بوی و روی باشد حاصل از دوست به دلبر خوی دلجویی پسندست
5 دل من در خم چوگان زلفش به میدان جفا گویی پسندست
6 فغان و ناله و زاری درویش اگر بر هر سر کویی پسندست
7 تو را از جان جهان جوید که او را به چشم دل نه هر رویی پسندست