- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است کز خیال او شوم، خالی، خیالی باطل است
2 چشم عیارش، به قصد خواب هرشب تا سحر در کمین مردم چشم است و مردم، غافل است
3 عشق، در جان است و می، در جام و شاهد، در نظر در چنین حالت، طریق پارسایی، مشکل است
4 بر نمیدارد حجاب، از هودج لیلی، صبا تا خلایق را شود روشن، که مجنون، عاقل است
5 ما ز دریاییم، همچون قطره و دریا، زما لیکن از ما در میان ما حجابی حایل است
6 یار اگر با ما به صورت می کند، بیگانگی صورت او را به معنی، آشنایی با دل است
7 رحمتی بر جان سلمان کن، که رحمت، واجب است ناتوانی را که بار افتاده در آب و گل است
8 ناتوان جان را به جان دادن، رسانیدم به لب یکدم ای جان خوش برا،کین آخرینت منزل است