-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیزارم از آن دل که در درد نباشد هر دل که بترسد ز بلا مرد نباشد
2 باران مرا درد من بی سرو پا نیست دشمن به از آن دوست که همدرد نباشد
3 گر هست غباری ز دلت پاک فرو شوی کأنینه همان به که بر او گرد نباشد
4 قدر می و معشوق و خرابات چه داند آنکس که چو من میکده پرورد نباشد
5 جنت نروم نا رخ زیباش نبینم فردوس چکار آید اگر ورد نباشد
6 چون شمع هر آنکس که بود سوخته عشق بی دیدهٔ گریان و رخ زرد نباشد
7 دلگرمی مستان ز غزلهای کمال است آری نفس سوختگان سرد نباشد