نور دو دیدگان ز لقای تو داشتم از کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

نور دو دیدگان ز لقای تو داشتم

1 نور دو دیدگان ز لقای تو داشتم یک سینه پر زمهر و هوای تو داشتم

2 من جان و زندگی خودای جان و زندگی گر دوست داشتم ز برای تو داشتم

3 هر رنج و هر بلا که ز ایّام داشتم از بهر دفع رنج و بلای تو داشتم

4 حقّا که گرچه خلق جهان عیب می کنند محراب روی خود کف پای تو داشتم

5 تا روز هر شبی بدو پا ایستاده من دو دست برخداز دعای تو داشتم

6 گر چه ز روزگار وفاکس ندیده بود از روزگار چشم وفای تو داشتم

7 بر بند شد دلم که کلید مرادها رخسار خوب طبع گشای تو داشتم

8 جای تو بی تو گردش گردون بمن نمود الحق نه این امید بجای تو داشتم

9 با این دل شکسته و این جان ناشکیب کی طاقت فراق لقای تو داشتم؟

10 معذور دار، دست شریعت رها نکرد گر ماتم تو من نه سزای تو داشتم

11 دردا و حسرتا که همه باد پاک بود امّیدها که من به لقای تو داشتم

12 بنگر چه سخت جانم و چون سنگدل که من دم میزنم هنوز و عزای تو داشتم

عکس نوشته