- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش بس خوش روزگاری داشتم تا سحر در بر نگاری داشتم
2 تا برآمد الصلات از پشتِ بام دست در بوس و کناری داشتم
3 بر جمالش از لبِ می گونِ او می شکستم گر خماری داشتم
4 خوش بود تنگِ شکر در بر شگرف راستی فربه شکاری داشتم
5 بوسه ها کردم غنیمت بی شمار گرچه یک یک را شماری داشتم
6 بوده ام بر خرمنِ گل خفته لیک از نگهبانانش خاری داشتم
7 چون گرفتم در کنارش از میان رفت بیرون گر غباری داشتم
8 هم شبی خوش روز کردم عاقبت از پیِ آنک انتظاری داشتم
9 با نزاری گفت فردا بازگوی دوش بس خوش روزگاری داشتم