جامی

جامی

جامی
جامی

شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان از جامی غزل 259

غزل 259 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان

1 شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان ز قید هستی موهوم خود امان خواهان

2 ربود آگهیم را به یک دو جرعه می که نیست رستن ازین قید کار آگاهان

3 فداش هستی من کز فروغ طلعت خویش نهد چراغ هدایت به راه گمراهان

4 درخت وصل بود بس بلند و طرفه کزان نچید میوه بجز دست دست کوتاهان

5 چه سود شوکت شاهی که در نشیمن خاک یکیست ذل گدایان و عزت شاهان

6 برای پرورش جان خوش است کاهش تن خلاف مذهب تن پروران و جانکاهان

7 بلاست محتسب ار ناگهان رسد جامی حذر فریضه بود زین بلای ناگاهان

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان

شاعر شعر شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان چه کسی است ؟

شاعر شعر شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان جامی می باشد.

شعر شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان چیست ؟

قالب شعر شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان غزل است

مضمون اصلی شعر شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر