- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرفتم ز آشیان پرواز از شوق لب بامش تو پنداری فریب دانهام آورده در دامش
2 محالست اینکه ناکامی برآید ز آسمان کامش که از مینای خالی پر نگردد هیچکس جامش
3 مگیر آسان طریق عشق را کاین ره بود راهی که باید راهرو از سر گذشتن اولین گامش
4 مدار از من دریغ بوسه ز آن لب چه خواهد شد که یکره تلخکامی زین شکر شیرین شود کامش
5 از آن خورشیدوش داغم که هرگز از فروغ او نگردد پخته نخل آرزوئی میوه خامش
6 همه سوزان ببزم عشق از یک آتشیم اما درین محفل یکی شمع و یکی پروانه شد نامش
7 خوشآنشبها که که بر چون هاله زآن مه بود آغوشم کنون طالع نمیبینم شبی نیز از لب بامش
8 حدیث تلخ حیف است از لب شیرین او ورنه مذاق جان ما را چاشنی بخش است دشنامش
9 ز جورت اول عشقم مهیای هلاک خود که از آغاز هر کاری توان دانست انجامش
10 ز بخت تیرهام در کشوری مشتاق افتاده که صبحش راز ظلمت امتیازی نیست با شامش