گرفتم ز آشیان پرواز از مشتاق اصفهانی غزل 195

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

گرفتم ز آشیان پرواز از شوق لب بامش

1 گرفتم ز آشیان پرواز از شوق لب بامش تو پنداری فریب دانه‌ام آورده در دامش

2 محالست اینکه ناکامی برآید ز آسمان کامش که از مینای خالی پر نگردد هیچکس جامش

3 مگیر آسان طریق عشق را کاین ره بود راهی که باید راهرو از سر گذشتن اولین گامش

4 مدار از من دریغ بوسه ز آن لب چه خواهد شد که یکره تلخکامی زین شکر شیرین شود کامش

5 از آن خورشیدوش داغم که هرگز از فروغ او نگردد پخته نخل آرزوئی میوه خامش

6 همه سوزان ببزم عشق از یک آتشیم اما درین محفل یکی شمع و یکی پروانه شد نامش

7 خوش‌آنشبها که که بر چون هاله زآن مه بود آغوشم کنون طالع نمی‌بینم شبی نیز از لب بامش

8 حدیث تلخ حیف است از لب شیرین او ورنه مذاق جان ما را چاشنی بخش است دشنامش

9 ز جورت اول عشقم مهیای هلاک خود که از آغاز هر کاری توان دانست انجامش

10 ز بخت تیره‌ام در کشوری مشتاق افتاده که صبحش راز ظلمت امتیازی نیست با شامش

عکس نوشته
کامنت
comment