- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دستم ز غمت نگار بگرفت از دیده و ره گذار بگرفت
2 مهجور دو دیده ی جهان بین بی دیدن تو غبار بگرفت
3 مهر رخ تو در این دل من ای دیده به روزگار بگرفت
4 ناخورده شرابی از لبانت از چشم توام خمار بگرفت
5 ناچیده گلی ز باغ وصلت سرتاسر دیده خار بگرفت
6 دل رفت و دو دست شوق بر سر شست سر زلف یار بگرفت
7 از عشق جهان فغان برآورد وز نام تو افتخار بگرفت