- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرفتم آمد آن سرو قباپوش کیم از سرکشی آید در آغوش
2 به عمری یاد کن یک ره کسی را که از یادش نهای هرگز فراموش
3 فریب زاهدان را کوچهای هست که در هر گام او چاهی است خسپوش
4 کجا خصمی به خصم آئین مردیست اگر دشمن خورد خونت بگو نوش
5 خروشم از می وصلت عجب نیست کز آب آید سفال تشنه در جوش
6 فغان فرماست شوق و غیرت عشق گذارد بر لب انگشتم که خاموش
7 به جانم از شب هجران خوش آندم که طالع گردد آن صبح بناگوش
8 شدم نالان بر پیر خرابات برای شکوه از دور فلک دوش
9 بسان گوهر از گنجینه راز کشید این نکتهام آهسته در گوش
10 که نتوان دم زدن ساقی حکیمست دهد گر زهر اگر تریاق مینوش
11 تلاش روزی ننهاده مشتاق مکن ورنه بر و بیهوده میکوش