- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز رسیدم جمالِ دوست بدیدم وز لبِ شیرینِ او به کام رسیدم
2 در عرصاتِ شبِ فراق معیّن روزِ قیامت هزار بار بدیدم
3 باز نیارم به صد هزار زبان گفت آن چه من از جورِ روزگار کشیدم
4 تا همه روها کنم به روی دل آرام گوشۀ عزلت ز کاینات گزیدم
5 گر بگذارد زمانه مدّتِ باقی کنجی و یاری نشست و جامِ نبیدم
6 قامتِ او دیدم و قامتِ خود را در همه آفاق صور عشق دمیدم
7 باز نگویم که بر زبان نتوان راند آن چه به گوشِ مکاشفات شنیدم
8 عاقبتم چون نسیجِ جند ره دادند بر خود اگرچه چو کرمِ پیله تنیدم
9 بالغِ دردم که در مشیمۀ فطرت شیر ز پستان بدوِ کون مکیدم
10 ماءِ معین بود چون ز چشمۀ حیوان بالله اگر بشنی وگرنه شمیدم
11 بیش نگویم ز نام و ننگِ نزاری عاقبت از نام و ننگِ او برهیدم