- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دادم بغمت شادی این هر دو جهان را گر عشق نباشد که کشد بار گران را
2 در روی تو بگشود نظر آنکه فروبست از کار جهان دست و دل و چشم و زبان را
3 از دیده همی اشک فشانم که توان دید در آب روان سایه ی آن سرو روان را
4 ای باده بهاری بهاری زقدومش خبری گوی تا خاک فشانم بسر اندوه جهان را
5 ساقی بده از آن می باقی قدحی باز تا فاش کنم باقی این راز نهان را
6 نطرب بسرا آیتی از رحمت خاصش تاره سوی فردوس دهم دوزخیان را