1 دادم به تو دل من ز سر نادانی شبهای سر زلف توأم تا دانی
2 دارم ز سر زلف تو ای دوست به دست اسباب پریشانی و سرگردانی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دلبرا تا کی زنی بر جان ما تیغ جفا بگذر از این رسم جانا مگذر از راه وفا
2 ترک چشم مست ما چندم جفا بر جان کند من بلا تا کی کشم از دست آن ترک خطا
1 به دوش برمفکن آن دو زلف مشکین را مکش به تیغ جفا عاشقان مسکین را
2 چه باشد ار به شب وصل شاد گردانی ز لطف خاطر، بیچارگان غمگین را
1 گفتم آن ترک جفا جو نکند هیچ وفا نکند با دل سرگشته ی ما غیر جفا
2 چون همه کار جهان، بنده به کامش خواهد از چه رو می نکند کام دل خسته روا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **